دُرج

وب نوشت سعید فانیان

دُرج

وب نوشت سعید فانیان

جامعه عصبی و نقش رسانه ها

  در نگاهی کلی به رخدادهای روزمره در جهان مشاهده میشود حوادثی که از روی عصبیت و رفتارهای خشن در مناطق  مختلف جهان روی می دهند قطعا بارها بیشتر و بزرگتر و خشن تر از موارد مشابه در ایران هستند گرچه این معظل دامن جامعه ایران را نیز گرفته و اینگونه موارد متاسفانه طی سالهای اخیر رو ندی افزایشی داشته است ، با این همه عبوسی و عصبیت عمومی جامعه از بسیاری از جوامع مشابه در شرایط صلح بیشتر است . در چهره عمومی جامعه خنده ، شادی و شادابی چندانی ملاحظه نمی شود،بخشی از این مشکل متوجه اوضاع اقتصادی است ولی بخش دیگر آن به دلیل کمبود ابزار شادی و نشاط متناسب با شان و شرایط مردم در جامعه است .

 براستی رسانه های ما به عنوان فراگیرترین ابزارهای ارتباطی در دسترس مردم  چه بخشی از شادی و نشاط اجتماعی جامعه را تامین می کنند ؟ طی هفته چند برنامه شاد و مفرح از شبکه های متعدد رادیویی و تلویزیونی کشور پخش میشود؟. حدود سی سال است که همچنان شاد ترین برنامه رادیو برنامه صبح جمعه است با همه فراز و فرودهایی که داشته است ،سیما سهم اصلی ایجاد سرگرمی را بر تولید سریال های و تله فیلم های مختلف نهاده است این مجموعه های نمایشی توانسته و می تواند بخشی از اوقات فراغت مردم را پوشش دهد ولی عمده سوژه ها  ،جدی ،تاریخی ، مناسبتی و بعضا تلخ هستند 

 علاوه بر صدا و سیما سایر امکانات رسانه ای و شیوه های نمایشی در شاد کردن جامعه و فرحبخشی چقدر سهم داشته و دارند ؟ تئاتر بعنوان یک هنر نمایشی موثر و رودر رو  در سال چند برنامه و نمایش شاد ارائه میدهد؟  البته در بسیاری از شهرستانها اصولا تئاتر وجود ندارد در اندک سالن های فعال و پر رونق تهران نیز به ندرت با برنامه های شاد و باب طبع مردم  مواجهیم، سینما نیز شرایطی مشابه دارد بنحوی که  در بسیاری از زمانها طی سال مخاطبان در تهران بعنوان پایتخت و شهر برخوردار از بیشترین سالن سینما و تئآتر امکان انتخاب یک فیلم یا نمایش شاد را ندارند.

در مجموع بنظر میرسد که برنامه ریزان ، مدیران و مسولان ذیربط در کشور یا اشراف لازم به جو عمومی و نیاز جامعه به شادی ندارند یا از کارایی و تاثیرگذاری وسایل و ابزار ارتباطی و رسانه ها در جامعه بی اطلاعند چون هم جامعه شدیدا نیاز دارد هم رسانه ها بارها کارایی خود را در زمینه تلطیف روح و روان مردم در جوامع مختلف از جمله جامعه خودمان نشان داده اند و آنچه که نیاز است درایت و همت بیشتر دست اندر کاران است .

صدمین یادداشت

 از شروع وب نوشت  "درج "در خردادماه 1390 تا کنون این صدمین یادداشتی است که می نویسم در این مدت از لطف ، محبت ،بزرگواری و راهنمایی بسیاری از  دوستان محترم برخوردار بوده ام .  واقعیت این است که از ابتدا چندان با امور فنی، استفاده از عکس و تصویر وامکانات دیگر آشنایی نداشته ام و گرچه تلاشم بر این بوده است که بیشتر مطالب در حوزه فرهنگ و رسانه باشد با این همه به سایر حوزه ها چون طنز اجتماعی نیز توجه داشته ام .

  طی این مدت برای یادداشت ها بیش از صدوپنجاه نظر نوشته و ابراز شده که پای مطالب و در قسمت نظر درج شده است و از راهنمایی های متعدد و مستمر دوستان مختلف بهره گرفته ام همچنین حدود 20 درصد از مقالات در سایت های خبری و روزنامه هایی چون اطلاعات و تهران امروز به چاپ رسیده است .لازم است ازراهنمایی ها و حمایت های دوستان بزرگواری چون دکتربهروزگودرزی ،دکتربهمن امانی از دانشگاهیان ،ناصربزرگمهر روزنامه نگار و رسانه ای پیش کسوت ،خانم ها شاه حسینی  ، رمضانعلیپور و آقای فرهود شکوهی فعال رسانه و صاحب وبلاگ ، دانش پژوهان جوان راحله خیرالامور،فائزه فانیان و سحر رائض و دوستان هنرمند حمیدخیرالدین در انگلستان و حامدبایرام زاده در بلاروس یاد کنم که بیشترین پیگیری ، راهنمایی و اظهار لطف را داشته اند . 

 تاکنون تبلیغی برای وبلاک نداشته ام ،امیدوارم به مرور و بیش از پیش با معرفی دوستان محترم این مهم صورت گیرد و آثار و برکات در خوری داشته باشد باز هم از همه متشکرم. 

نکته های تاریخی -خاطرات تاج الملوک

 چندی پیش فرصتی فراهم شد تا کتاب خاطرات تاج الملوک(ملکه پهلوی ) همسر رضاشاه و مادر محمدرضا شاه را بخوانم این گفتگو پس از حدود سی سال در ایران منتشر شده است و با اینکه گوینده در سن بالای هشتاد بوده است با این همه حاوی یادآوری ها و نکات بسیار جالبی از دوران پنجاه و هفت ساله حاکمیت پهلوی است .در این گفتگوها خانم تاج الملوک بخوبی نقش خود و خانواده اش را در رشد و ارتقائ رضا خان یاد آور میشود و با وجود یادآوری بیسوادی رضای قزاق از آموزش های رضا شصت تیر ،رضا میرپنج ، سردار سپه (مراحل ترقی رضاخان ) و بالاخره رضا پهلوی  توسط علی اصغر خان حکمت ،تقی زاده و محمد علی فروغی میگوید و تاکید میکند که وی استعداد فراگیری خوبی داشته است ابتدا خواندن بعد نوشتن و سپس تاریخ ایران و جهان را به روایت افراد مذکور می آموزد.

 تاج الملوک اطلاعات و حافظه خوبی از جدود شش دهه حاکمیت پهلوی دارد از خاطرات دیدار با استالین در تهران تا خاطرات شخصی رضاشاه و شخصیت های دوره پهلوی ،او در ابتدای گفتگو تاکید داردکه به درخواست نوه اش رضا پهلوی بنا ندارد راجع به فرح سخنی بگوید ولی یکی دو جا گرچه کوتاه اساس نگاه خود را بر ملا میکند و او را بی ریشه و بی اصل و نسب میخواند و بخشی از خرابی های دوران شاه را متوجه فرح و دار و دسته او میداند ،بلند پایه ترین شخصیت های نظامی و امنیتی دوران شاه یعنی سرلشگرعباس قره باغی و ارتشبد نعمت اله نصیری رئیس ساواک را عباس پشکل و نعمت خرگردن میخواند . . . .تاج الملوک در جایی میگوید روزی محمد رضا نزد وی مطرح میکند که اجازه می دهید برای فرح که مادر ولیعهد شده است عنوان ملکه را برگزینیم و تاج الملوک میگوید هرگز چون این عنوان را فقط شایسته خودش می داند کسیکه به گفته خودش بیست سال همسر پادشاه بوده است و سی و هفت سال مادر پادشاه ، علاوه برنگاه متفاوت  تاج الملوک به سایرین نکته قابل تامل این است که به گفته گفتگو کنندگان وتنظیم کنندگان کتاب، اندکی بعد از مصاحبه در سال 1358 وی در نیویورک فوت میکند ،فردی که به گفته خودش 57 سال ملکه ایران بود بعد از دو ماه از فوت و زمانی که کسی پیگیر دفن او نمیشود بدون حضور وابستکان بصورت گمنام و در مجموعه بی خانمان ها و بی نام و نشان ها توسط شهرداری نیویورک در گوشه ای دفن میشود .